دیوان شمس/جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی) از مولوی |
' |
جان به فدای عاشقان خوش هوسی است عاشقی | عشق پرست ای پسر باد هواست مابقی | |
از می عشق سرخوشم آتش عشق مفرشم | پای بنه در آتشم چند از این منافقی | |
از سوی چرخ تا زمین سلسلهای است آتشین | سلسله را بگیر اگر در ره خود محققی | |
عشق مپرس چون بود عشق یکی جنون بود | سلسله را زبون بود نی به طریق احمقی | |
عشق پرست ای پسر عشق خوش است ای پسر | رو که به جان صادقان صاف و لطیف و صادقی | |
راه تو چون فنا بود خصم تو را کجا بود | طاقت تو که را بود کتش تیز مطلقی | |
جان مرا تو بنده کن عیش مرا تو زنده کن | مست کن و بیافرین بازنمای خالقی | |
یک نفسی خموش کن در خمشی خروش کن | وقت سخن تو خامشی در خمشی تو ناطقی | |
بیدل و جان سخنوری شیوه گاو سامری | راست نباشد ای پسر راست برو که حاذقی |