دیوان شمس/تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو) از مولوی |
' |
تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو | اه که چه سوز افکند در دل گل نار تو | |
دود دل لالهها ز آتش جان رنگ تو | پشت بنفشه به خم از کشش بار تو | |
غنچه گلزار جان روی تو را یاد کرد | چشم چه خوش برگشاد بر هوس خار تو | |
سوسن تیغی کشید خون سمن را بریخت | تیغ به سوسن کی داد نرگس خون خوار تو | |
بر مثل زاهدان جمله چمن خشک بود | مستک و سرسبز شد از لب خمار تو | |
از سر مستی عشق گفتم یار منی | ور نه جز احول کی دید در دو جهان یار تو | |
بر دل من خط توست مهر الست و بلی | منکر آن خط مشو نک خط و اقرار تو | |
گوشت کجا ماند و پوست در تن آن کس که او | رفت نمکسودوار سوی نمکسار تو | |
دامن تو دل گرفت دامن دل تن گرفت | های از این کش مکشهای از این کار تو | |
خسرو جان شمس دین مفخر تبریزیان | در دل تن عشق دل در دل دلدار تو |