دیوان شمس/تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده)
از مولوی
'


تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده هر زمان گوید که چونی ای دل بی‌چون شده
دم به دم او کف خود را از دلم پرخون کند تا ز دست دست او خون دلم جیحون شده
نام عاشق بر من و او را ز من خود صبر نیست عشق معشوقم ز حد عشق من افزون شده
چونک کردم رو به بالا من بدیدم یک مهی فتنه خورشید گشته آفت گردون شده
ذره‌ها اندر هوا و قطره‌ها در بحرها در دماغ عاشقانش باده و افیون شده
واعظ عقل اندرآمد من نصیحت کردمش خیز مجلس سرد کردی ای چو افلاطون شده
پیش شمس الدین تبریزی برو کز رحمتش مردگان کهنه بینی عاشق و مجنون شده