دیوان شمس/بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده) از مولوی |
' |
بازآمد آن مغنی با چنگ سازکرده | دروازه بلا را بر عشق باز کرده | |
بازار یوسفان را از حسن برشکسته | دکان شکران را یک یک فراز کرده | |
شمشیر درنهاده سرهای سروران را | و آن گاهشان ز معنی بس سرفراز کرده | |
خود کشته عاشقان را در خونشان نشسته | و آن گاه بر جنازه هر یک نماز کرده | |
آن حلقههای زلفت حلق که راست روزی | ای ما برون حلقه گردن دراز کرده | |
از بس که نوح عشقت چون نوح نوحه دارد | کشتی جان ما را دریای راز کرده | |
ای یک ختن شکسته ای صد ختن نموده | وز نیم غمزه ترکی سیصد طراز کرده | |
بخت ابد نهاده پای تو را به رخ بر | کت بنده کمینم وآنگه تو ناز کرده | |
ای خاک پای نازت سرهای نازنینان | وز بهر ناز تو حق شکل نیاز کرده | |
ای زرگر حقایق ای شمس حق تبریز | گاهم چو زر بریده گاهم چو گاز کرده |