دیوان شمس/بار دگر جانب یار آمدیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (بار دگر جانب یار آمدیم) از مولوی |
' |
بار دگر جانب یار آمدیم | خیره نگر سوی نگار آمدیم | |
بر سر و رو سجده کنان جمله راه | تا سر آن گنج چو مار آمدیم | |
نافه آهو چو بزد بر دماغ | دام گرفتیم و شکار آمدیم | |
دام بشر لایق آن صید نیست | پس تو بگو ما به چه کار آمدیم | |
پار دل پاره رفوی تو دید | بر طمع دولت پار آمدیم | |
ای همه هستی مکن از ما کنار | زانک ز هستی به کنار آمدیم | |
همچو ستاره سوی شیطان کفر | نفط زنانیم و شرار آمدیم | |
همچو ابابیل سوی پیل گبر | سنگ زنانیم و دمار آمدیم | |
باز چو بینیم رخ عاشقان | با طبق سیم نثار آمدیم |