دیوان شمس/ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو)
از مولوی
'


ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو پرهیز من ز چیست ز تو یار شرم تو
گلشن ز رنگ روی تو صد رنگ ریخته‌ست چون گل چرا دمید ز رخسار شرم تو
من صد هزار خرقه ز سودا بدوختم کان جمله را بسوخت به یک بار شرم تو
صافی شرم توست نهان در حجاب غیب دردی بریخت بر رخ گلزار شرم تو
آن دل که سنگ بود ز شرم تو آب ریخت یا رب چه کرد در دل هشیار شرم تو
خون گشت نام کوه که نامش شده‌ست لعل چون درفتاد در که و کهسار شرم تو