دیوان شمس/ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی) از مولوی |
' |
ای نرفته از دل من اندرآ شاد آمدی | ای تو شمع شب فروزی مرحبا شاد آمدی | |
خانقاه روحیان را از تو حلو و حمزهها | جان جان صوفیانی الصلا شاد آمدی | |
شب چو چتر و مه چو سلطان میدود در زیر چتر | وز تو تخت و تاج ما و چتر ما شاد آمدی | |
بی گهان در پیش کردی روحهای پاک را | ای صحابه عشق را چون مصطفی شاد آمدی | |
ای که آن رحمت نمودی از پی چندین فراق | مینگنجم زین طرب در هیچ جا شاد آمدی | |
من گمانها داشتم اندر وفای لطف تو | لیک در وهمم نیامد این وفا شاد آمدی | |
پرده داری کن تو ای شب کان مه اندر خلوت است | مطربا پیوند کن تو پردهها شاد آمدی | |
چون به نزد پرده دار شمس تبریزی رسی | بشنوی از شش جهت کای خوش لقا شاد آمدی |