دیوان شمس/ای دشمن روزه و نمازم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای دشمن روزه و نمازم) از مولوی |
' |
ای دشمن روزه و نمازم | وی عمر و سعادت درازم | |
هر پرده که ساختم دریدی | بگذشت از آنک پرده سازم | |
ای من چو زمین و تو بهاری | پیدا شده از تو جمله رازم | |
چون صید شدم چگونه پرم | چون مات توام دگر چه بازم | |
پروانه من چو سوخت بر شمع | دیگر ز چه باشد احترازم | |
نزدیکتری به من ز عقلم | پس سوی تو من چگونه یازم | |
بگداز مرا که جمله قندم | گر من فسرم وگر گدازم | |
یک بارگی از وفا مشو دست | یک بار دگر ببین نیازم | |
یک بار دگر مرا فسون خوان | وز روح مسیح کن طرازم | |
بر قنطره بست باج دارم | از بهر عبور ده جوازم | |
خاموش که گفت حاجتش نیست | در گفتن خویش یاوه تازم | |
خاموش که عاقبت مرا کار | محمود بود چو من ایازم |