دیوان شمس/ای خدا این وصل را هجران مکن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای خدا این وصل را هجران مکن) از مولوی |
' |
ای خدا این وصل را هجران مکن | سرخوشان عشق را نالان مکن | |
باغ جان را تازه و سرسبز دار | قصد این بستان و این مستان مکن | |
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن | خلق را مسکین و سرگردان مکن | |
بر درختی کآشیان مرغ توست | شاخ مشکن مرغ را پران مکن | |
جمع و شمع خویش را برهم مزن | دشمنان را کور کن شادان مکن | |
گر چه دزدان خصم روز روشنند | آنچ میخواهد دل ایشان مکن | |
کعبه اقبال این حلقه است و بس | کعبه اومید را ویران مکن | |
این طناب خیمه را برهم مزن | خیمه توست آخر ای سلطان مکن | |
نیست در عالم ز هجران تلختر | هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن |