دیوان شمس/ای جان و جهان چه میگریزی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای جان و جهان چه میگریزی) از مولوی |
' |
ای جان و جهان چه میگریزی | وی فخر شهان چه میگریزی | |
ما را به چه کار میفرستی | پنهان پنهان چه میگریزی | |
چون تیر روی و بازآیی | این دم ز کمان چه میگریزی | |
باری تو هزار گنج داری | زین نیم زیان چه میگریزی | |
ای که شکرت کران ندارد | بنشین به میان چه میگریزی | |
چون محرم هر شکر دهان است | از پیش دهان چه میگریزی | |
ایمن ز امان توست عالم | ای امن امان چه میگریزی | |
عالم همه گرگ مردخوار است | ای دل ز شبان چه میگریزی | |
خامش که زبان همه زیان است | تو سوی زیان چه میگریزی |