دیوان شمس/این چنین پابند جان میدان کیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (این چنین پابند جان میدان کیست) از مولوی |
' |
این چنین پابند جان میدان کیست | ما شدیم از دست این دستان کیست | |
عشق گردان کرد ساغرهای خاص | عشق میداند که او گردان کیست | |
جان حیاتی داد کوه و دشت را | ای خدایا ای خدایا جان کیست | |
این چه باغست این که جنت مست اوست | وین بنفشه و سوسن و ریحان کیست | |
شاخ گل از بلبلان گویاترست | سرو رقصان گشته کاین بستان کیست | |
یاسمن گفتا نگویی با سمن | کاین چنین نرگس ز نرگسدان کیست | |
چون بگفتم یاسمن خندید و گفت | بیخودم من میندانم کان کیست | |
میدود چون گوی زرین آفتاب | ای عجب اندر خم چوگان کیست | |
ماه همچون عاشقان اندر پیش | فربه و لاغر شده حیران کیست | |
ابر غمگین در غم و اندیشه است | سر پرآتش عجب گریان کیست | |
چرخ ازرق پوش روشن دل عجب | روز و شب سرمست و سرگردان کیست | |
درد هم از درد او پرسان شده | کای عجب این درد بیدرمان کیست | |
شمس تبریزی گشادهست این گره | ای عجب این قدرت و امکان کیست |