دیوان شمس/آتشی نو در وجود اندرزدیم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (آتشی نو در وجود اندرزدیم)
از مولوی
'


آتشی نو در وجود اندرزدیم در میان محو نو اندرشدیم
نیک و بد اندر جهان هستی است ما نه نیکیم ای برادر نی بدیم
هر چه چرخ دزد از ما برده بود شب عسس رفتیم و از وی بستدیم
ما یکی بودیم با صد ما و من یک جوی زان یک نماند و ما صدیم
از خودی نارفته نتوان آمدن از خودی رفتیم وانگه آمدیم
قد ما شد پست اندر قد عشق قد ما چون پست شد عالی قدیم
پیشه مردی ز حق آموختیم پهلوان عشق و یار احمدیم
بیست و نه حرف است بر لوح وجود حرف‌ها شستیم و اندر ابجدیم
سعد شمس الدین تبریزی بتافت وز قران سعد او ما اسعدیم