دفتر شعر تشنه طوفان/حکایت حرمان

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
گنجینه حکایت حرمان
از فریدون مشیری
در سر چه داری
تشنه طوفان


من دلخوشم به سوختن و دوست داشتن

با خون دل حکایت حرمان نگاشتن

عاشق نگشته‌ای و ندانی چه عالمی است

از دست دوست، سر به بیابان گذاشتن