خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای قمر تابی از بناگوشت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای قمر تابی از بناگوشت) از خواجوی کرمانی |
' |
ای قمر تابی از بناگوشت | شکر آبی ز چشمهی نوشت | |
جاودان مست چشم می گونت | واهوان صید خواب خرگوشت | |
خسرو آسمان حلقه نمای | حلقه در گوش حلقه در گوشت | |
آن خط سبز هیچ دانی چیست | که دمید از عقیق در پوشت | |
از زمرد ز دست خازن حسن | قفل بر درج لعل خاموشت | |
ایکه هرگز نمیکنی یادم | نکنم یک نفس فراموشت | |
کاش کامشب بدیدمی در خواب | مست از آنسان که دیدهام دوشت | |
گر چه ما بیتو زهر مینوشیم | باد هرمی که میخوری نوشت | |
تو از آن برتری بزیبایی | که رسد دست ما در آغوشت | |
چهرهی خویش را در آینه بین | تا ببینیم مست و مدهوشت | |
باده امشب چنان مخور خواجو | که چو دیشب برند بر دوشت |