خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای شب زلفت غالیه سا وی مه رویت غالیه پوش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای شب زلفت غالیه سا وی مه رویت غالیه پوش) از خواجوی کرمانی |
' |
ای شب زلفت غالیه سا وی مه رویت غالیه پوش | نرگس مستت باده پرست لعل خموشت باده فروش | |
نافهی مشک از گل بگشا بدر منیر از شب بنما | مشک سیه برماه مسا سنبل تر برلاله مپوش | |
لعل لبست آن یا می ناب بادهی لعل از لعل مذاب | شکر تنک یا تنک شکر آب حیات از چشمهی نوش | |
شمع چگل شد باده گسار شمسهی گردون مشعله دار | ماه مغنی گو بسرای مرغ صراحی گو بخروش | |
باده گساران مست شراب جمع رفیقان مست و خراب | بر بت ساقی داشته چشم بر مه مطرب داشته گوش | |
مطرب مجلسه نغمه سرای شاهد مستان جلوه نمای | گر شنوم که صبر و قرار ور نگرم کو طاقت و هوش | |
پیر مغان در میکده دوش گفت چو خواجو رفت ز هوش | گو می نوشین بیش منوش تا نبرندش دوش بدوش |