خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای از شب قمرسا بر مه نقاب بسته
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای از شب قمرسا بر مه نقاب بسته) از خواجوی کرمانی |
' |
ای از شب قمرسا بر مه نقاب بسته | پیوسته طاق خضرا برآفتاب بسته | |
از قیر طیلسانی بر مشتری کشیده | بر مهر سایبانی از مشک ناب بسته | |
جعد تو هندوانرا بر دل کمین گشوده | چشم تو جادوانرا بر دیده خواب بسته | |
اشک محیط سیلم خون از فرات رانده | و آه سهیل سوزم ره بر شهاب بسته | |
از روی لاله رنگم بازار گل شکسته | وز لعل باده رنگت کار شراب بسته | |
زلفت بدلگشایی از دل گره گشوده | خطت بنقشبندی نقشی برآب بسته | |
آن سرکشان هندو وان هندوان جادو | راه خطا گشاده چشم صواب بسته | |
ساغر ز شوق لعلت جانش بلب رسیده | وز شرم آبرویت آتش نقاب بسته | |
خواجو بپرده سوزی نای رباب خسته | مطرب به پرده سازی زخم رباب بسته |