خواجوی کرمانی (غزلیات)/این غزل یک دو نوبت از سرسوز
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (این غزل یک دو نوبت از سرسوز) از خواجوی کرمانی |
' |
این غزل یک دو نوبت از سرسوز | بلبلی باز گفت در نوروز | |
کای گل تازه روی خندان لب | وی دلارای بوستان افروز | |
گر بدانستمی که فرقت تو | اینچنین صعب باشد و دلسوز | |
از تو خالی نبودمی یکدم | وز تو دوری نجستمی یک روز | |
من چنین از تو دور و بر وصلت | خار سر تیز از آن صفت پیروز | |
در دلم زان دراز سوختنیست | این همه زخم ناوک دلدوز | |
گل بخندید و گفت خامش باش | و آتش دل ز خار بر مفروز | |
اگرت هست برگ صحبت ما | دیدهی باز را به خار بدوز | |
برکناری برو چو چنگ بساز | در میانی بیا چو عود بسوز | |
هر که دارد سر محبت تو | گو ز خواجو بیا وعشق آموز | |
وین گهرها که میکند تضمین | یک بیک میگزین و میاندوز |