خواجوی کرمانی (غزلیات)/ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار) از خواجوی کرمانی |
' |
ایا صبا گرت افتد بکوی دوست گذار | نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار | |
ببوس خاک درش وانگه ار مجال بود | سلام من برسان و پیام من بگزار | |
بگو که ایمه نامهربان مهر گسل | نگار لاله رخ سرو قد سیم عذار | |
دل شکسته که در زلف سرکشت بستم | بیادگار من خسته دل نگه میدار | |
مرا زمانه ز بی مهری از تو دور افکند | زهی زمانهی بد مهر و چرخ کژ رفتار | |
نبودمی نفسی بی نوای نغمهی زیر | کنون بزاری زارم قرین نالهی زار | |
نه همدمی که برآرم دمی مگر ناله | نه محرمی که بگویم غمت مگر دیوار | |
شبی که روز کنم بیتو از پریشانی | شود چو زلف سیاه تو روز من شب تار | |
فراق نامه خواجو کسی که برخواند | بب دیده بشوید سیاهی از طومار |