خانۀ تاریک بیدل شیرازی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو




گو قوت بازو ننمایند دلیران چون عشق در اینجا شکند پنجۀ شیران




جا داد در آن زلف سیه صید دل آری در خانۀ تاریکبود جای اسیران




ننگت ز چه از همرهی ماست ندانم ناچار سیاهی بود آنجا که امیران




هر جای که شهد است به گردش مگسانند وانجا که بود محتشمی خیل فقیران




نشگفتست اگر تیر ملامت خورم از خلق از گرسنه گان بی خبرانند چو سیران




گر بی بصران شنعتم از عشق تو گویند غم نیست که چون من همه چشمند بصیران




شهباز کجا صید کند صعوۀ مسکین در چشم بزرگان چو نیایند حقیران




بیدل ز چه دنبال جوانان روی آخر دانی که جوانان بگریزند ز پیران





M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۴۵ (UTC)––––