خاقانی (قصاید)/خسرو بدار ملک جم ایوان تازه کرد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (قصاید) (خسرو بدار ملک جم ایوان تازه کرد) از خاقانی |
' |
خسرو بدار ملک جم ایوان تازه کرد | در هشت خلد مملکه بستان تازه کرد | |
کیخسرو تهمتن بر زال سیستان | در ملک نیم روز شبستان تازه کرد | |
این کعبه را که سد سکندر حریم اوست | خضر خلیل مرتبه بنیان تازه کرد | |
بهر ثبات ملک چنین کعبهی جلال | از بوقبیس حلم خود ارکان تازه کرد | |
قصری که عرش کنگرهی اوست آسمان | از عقد انجمش گهر افشان تازه کرد | |
مانا که بهر تاختن مرکبان عقل | مهدی به عالم آمد و میدان تازه کرد | |
یا عالمی ز لطف برآورد کردگار | وانگه در او معادن حیوان تازه کرد | |
دست کرم گشاد شه و پای بخل بست | تا پیشگاه قصر شرف وان تازه کرد | |
قحط سخا ز کشور امید برگرفت | گر خلق بهر عاطفه باران تازه کرد | |
شاهی که بهر کوههی زینهای ختلیانش | ماهی به چرخ تحفه ز دندان تازه کرد | |
خاقان اعظم آنکه بقا با سعادتش | همشیرهی ابد شد و پیمان تازه کرد |