خاقانی (غزلیات)/درد زده است جان من میوه‌ی جان من کجا

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۱ توسط Hushang (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (درد زده است جان من میوه‌ی جان من کجا)
از خاقانی
'


درد زده است جان من میوه‌ی جان من کجا درد مرا نشانه کرد درد نشان من کجا
دوش ز چشم مردمان اشک به وام خواستم این همه اشک عاریه است اشک روان من کجا
او ز من خراب دل کرد چو گنج پی نهان من که خرابه اندرم گنج نهان من کجا
یار ز من گسست و من بهر موافقت کنون بند روان گسسته‌ام انس روان من کجا
گه گهی آن شکرفشان سرکه فشان ز لب شدی گرم جگر شدم ز تب سرکه‌فشان من کجا
روز به روز بر فلک بخشش عافیت بود آن همه را رسیده بخش ای فلک آن من کجا
ناله‌ی خاقانی اگر دادستان شد از فلک ناله‌ی من نبست غم دادستان من کجا