خاقانی (غزلیات)/گرنه تو ای زود سیر تشنهی خون منی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (گرنه تو ای زود سیر تشنهی خون منی) از خاقانی |
' |
گرنه تو ای زود سیر تشنهی خون منی | با من دیرینه دوست چند کنی دشمنی | |
هست یقینم که من مهر تو را نگسلم | نیست در ستم که تو عهد مرا نشکنی | |
در طلب خون من قاعدهها مینهی | در ره امید من قافلهها میزنی | |
بر پی دو نان شوی از سر دون همتی | باز مرا ذم کنی از سر تر دامنی | |
دست به شاخ جفا از پی آن بردهای | تا رگ عمر مرا بیخ ز بن برکنی | |
گرنه مستمند دشمن خاقانیم | بهر چه گفتنم که تو دوست عزیز منی |