خاقانی (غزلیات)/مرا غم تو به خمار خانه باز آورد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (مرا غم تو به خمار خانه باز آورد) از خاقانی |
' |
مرا غم تو به خمار خانه باز آورد | ز راه کعبه به کوی مغانه باز آورد | |
دل مرا که دواسبه ز غم گریخته بود | هوای تو به سر تازیانه باز آورد | |
کرانه داشتم از بحر فتنه چون کف آب | نهنگ عشق توام در میانه باز آورد | |
میانهی صف مردان بدم چو گوهر تیغ | چو نقطهی زرهم بر کرانه باز آورد | |
خدنگ غمزه زدی بر نشانهی دل من | خدنگ خون به نشان از نشانه باز آورد | |
دلم که خدمت زلف تو کرد چون گل سر | نکرده پای گلآلود شانه باز آورد | |
شد آب و خاکم بر باد هجر، بادهی وصل | بیار، کاتش عشقت زبانه باز آورد | |
عنان عمر شد از کف رکاب می به کف آر | که دل به توبه شکستن بهانه باز آورد | |
تو عمر گمشدهی من به بوسه باز آور | که بخت گمشدهی من زمانه باز آورد | |
هزار کوه و بیابان برید خاقانی | سلامتش به سلامت به خانه باز آورد |