خاقانی (غزلیات)/فلک در نیکوئی انصاف دادت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خاقانی (غزلیات) (فلک در نیکوئی انصاف دادت) از خاقانی |
' |
فلک در نیکوئی انصاف دادت | سرگردن کشان گردن نهادت | |
جهان از فتنه آبستن شد آن روز | که مادر در جهان حسن زادت | |
جهانی نیم کشت ناوک توست | ندیده هیچ کس زخم گشادت | |
به شام آورد روز عمر ما را | امید وعدهای بامدادت | |
نهان حال ما نزد تو پیداست | که سهم الغیب در طالع فتادت | |
ز بس خونها که میریزی به غمزه | شمار کشتگان ناید به یادت | |
گر از خون ریختن شرمت نیاید | ز رنج غمزه باری شرم بادت | |
همه در خون خاقانی کنی سعی | نگوئی آخر این فتوی که دادت |