حافظ (غزلیات)/یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست)
از حافظ
'


یا رب! این شمعِ دلْ افروز زِ کاشانه‌ کیست؟ جان ما سوخت؛ بپرسید که جانانه کیست
حالیا خانه براندازِ دل و دین من است تا در آغوش که می‌خُسبد و همخانه کیست
باده‌ی لعل لبش، کز لب من دور مَباد، راح روح که و پیمانْ دِهِ پیمانه کیست؟
دولت صحبت آن شمع سعادت پرتو بازپُرسید خدا را که به پروانه کیست
می‌دهد هر کَسَش افسونی و معلوم نشد که دل نازک او مایِلِ اَفسانه کیست
یا رب! آن شاه‌وَشِ ماه‌رُخِ زُهره جَبینْ دُرّ یکتای کِه و گوهر یک‌دانه کیست؟
گفتم: «آه از دل دیوانه‌ی حافظ بی‌تو» زیر لب، خنده‌زنان، گفت که: «دیوانه کیست؟!»