حافظ (غزلیات)/ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۳:۲۶ توسط Hushang (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' حافظ (غزلیات) (ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی)
از حافظ
'


ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی وان گه برو که رستی از نیستی و هستی
گر جان به تن ببینی مشغول کار او شو هر قبله‌ای که بینی بهتر ز خودپرستی
با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش بیماری اندر این ره بهتر ز تندرستی
در مذهب طریقت خامی نشان کفر است آری طریق دولت چالاکی است و چستی
تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی
در آستان جانان از آسمان میندیش کز اوج سربلندی افتی به خاک پستی
خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد سهل است تلخی می در جنب ذوق مستی
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز ای کوته آستینان تا کی درازدستی