تفاوت میان نسخه‌های «جامی (اورنگ چهارم سبحة الا برار)/شحنه‌ای گفت که عیاری را»

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (clean up using AWB)
 
 
خط ۷: خط ۷:
 
| یادداشت =
 
| یادداشت =
 
}}
 
}}
 +
{{شعر}}
 
{{ب|شحنه‌ای گفت که عیاری را|مانده در حبس گرفتاری را،}}
 
{{ب|شحنه‌ای گفت که عیاری را|مانده در حبس گرفتاری را،}}
 
{{ب|بند بر پای، برون آوردند|بر سر جمع، سیاست کردند}}
 
{{ب|بند بر پای، برون آوردند|بر سر جمع، سیاست کردند}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۰۹

' جامی (اورنگ چهارم سبحة الا برار) (شحنه‌ای گفت که عیاری را)
از جامی
'


شحنه‌ای گفت که عیاری را مانده در حبس گرفتاری را،
بند بر پای، برون آوردند بر سر جمع، سیاست کردند
شد ز بس چوب، چو انگشت سیاه لیک بر نمد از او شعله‌ی آه
رخت از آن ورطه چو آورد برون پیش یاران ز دهان کرد برون،
درم سیم، به چندین پاره بلکه ماهی شده چند استاره
محرمی کرد سالش کاین چیست؟ بدر کامل شده چون پروین چیست؟
گفت جا داشت در آن محفل بیم زیر دندان من این درهم سیم
در صف جمع مهی حاضر بود که بدو چشم دلم ناظر بود
پیش وی با همه بی‌باکی خویش شرمم آمد ز جزع ناکی خویش
اندر آن واقعه خندان خندان بس که در صبر فشردم دندان،
زیر دندان درمم جوجو شد سکه‌ی درهم صبرم نو شد
صبر اگر چند که زهر آیین است عاقبت همچو شکر شیرین است
مکن از تلخی آن زهر خروش کخر کار شود چشمه‌ی نوش