بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در نشست بازنگری در برنامه عمرانی پنجم کشور در رامسر ۱۰ امرداد ماه ۱۳۵۳

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بر پایه تاریخ اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر بزرگ ارتشتاران

سخنرانی‌های محمدرضا شاه پهلوی آریامهر سال ۱۳۵۳ خورشیدی تازی

برنامه عمرانی پنجم ۱۳۵۲ - ۱۳۵۶


بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در نشست بازنگری در برنامه عمرانی پنجم کشور در رامسر ۱۰ امرداد ماه ۱۳۵۳


هدف از تشکیل جلسه امروز بررسی درباره چگونگی تغییراتی است که در برنامه پنجساله پنجم با توجه به شرایط جدید کشور پیش آمده است. ما باید خودمان را با اوضاع جدید تطبیق بدهیم و سعی کنیم که تا سر حد امکان هم کشورمان را به جلو ببریم و هم برای ملت ایران رفاه و آسایش بیشتری فراهم کنیم. البته پی بردن علت اینکه چرا یکسال و نیم پس از تصویب برنامه پنجم در این برنامه تجدید نظر می‌کنیم، برای کسانی که وقایع روزانه کشور را دنبال می‌کنند آسان است، با وجود این شاید مرور کوتاهی در مورد آن بد نباشد. هنگامی که در تخت جمشید برنامه پنجم مطرح شد کسانی که حاضر بودند به یاد دارند که همیشه من طرف هدف‌های بالاتر و پروژه‌های زیادتر و مشکل تر را می‌گرفتم، برای اینکه در فکر و قلب من کارهایی که بعداً انجام شد در آن موقع ترسیم شده و تصمیم گرفته شده بود که ما نه فقط از لحاظ سیاسی و فنی باید بر ثروت اساسی ایران که منابع نفت و گاز باشد کاملاً مسلط باشیم، بلکه به صورت عادلانه و عاقلانه به حداکثر ممکن از این منابع درآمد کافی به دست آوریم. شاید بتوان گفت که مدت بیست و شش سال ثروت طبیعی ما به غارت می‌رفت و حتی هر روز به طریق بدتری مورد استثمار قرار می‌گرفت، برای اینکه قیمت یک بشکه نفت اعلام شده در خلیج فارس که در سال ۱۹۴۷ مسیحی دو دلار و هفده سنت بود، در سال ۱۹۶۹ به یک دلار و هفتاد و نه سنت تقلیل پیدا کرد. در این ضمن ممالک صنعتی دنیا کالای خود را بین سیصد تا چهارصد درصد گران کرده بودند. پس می‌بینید که ما تا چه اندازه مغبون شده بودیم. از یک طرف دیگر فرآورده‌های صنعتی آنان را به آن نسبت گرانتر می‌خریدیم.

به این جهت چندین تصمیم سیاسی و تاریخی گرفته شد که یک روز چگونگی آن به رشته تحریر در خواهد آمد. آخرین آن در یک مصاحبه مطبوعاتی در روز ۲۳ دسامبر ۱۹۷۳ ذکر شد. این اقدام دو نتیجه داشت، یکی اینکه ما برای نفت قیمت معقولی که قابل مقایسه با سایر منابع تولید کننده انرژی باشد تعیین کردیم، دیگر اینکه به دنیا نشان دادیم که ما در تعیین قیمت منابع طبیعی خود همان حقی را داریم که آن‌ها در تعیین قیمت فرآورده‌های صنعتی خود دارند. با اجرای این امر در تاریخ مناسبات ممالک فروشنده مواد اولیه با ممالک صنعتی یک ورق اساسی خورد و اساس روابط بین‌المللی بر مبنای جدید استوار گشت. مبارزات ما برای استیفای حقوق ملت ایران و همچنین حقوق سایر ممالک تولید کننده از خیلی پیش شروع شده بود، ولی برای این امر چند تاریخ مشخص می‌شود ذکر کرد که از آنجمله کنفرانس تهران در سال ۱۹۷۱ مسیحی و تشکیل چند جلسه اوپک در تهران و تشکیل جلسات اوپک در کویت و بالاخره کنفرانس تهران در ماه دسامبر ۱۹۷۳ مسیحی می‌باشد. اگر کمی فکر بکنیم خیلی زود می‌شود تشخیص داد که عملیات مذبوحانه و حتی سبعانه و وحشیانه و خائنانه تروریستی در ایران درست مصادف است با همان موقعی که تلاش ما برای تحقق یافتن حقوق ملت ایران جریان داشت. در تمام این مدت تا سال ۱۹۷۳ که تکلیف نفت بطور قاطعانه تعیین شد این عملیات تروریستی ادامه داشت. از آن موقع به بعد روز بروز سروصدای آن کمتر شد. البته تمام کسانی که این عملیات را انجام می‌دادند همه اذعان کردند که مارکسیست بودند، ولی ما به خاطر داریم که در تاریخ فعالیت‌ها و مبارزات نفتی ایران همیشه یک جبهه توده نفتی وجود داشته است. شما مارکسیست اسلامی را چطور می‌توانید توجیه بکنید؟ مارکسیست اسلامی یعنی آب و آتش، یعنی خداپرستی و خدانشناسی، یعنی انکار خداوند و ستایش خداوند، یعنی با قدری تصور و اندیشه و مقایسه بین کاپیتالیست و کمونیست، این می‌شود مارکسیست اسلامی، این می‌شود جبهه توده نفتی، حالا هر کسی هر طور که می‌خواهد نتیجه گیری بکند. ما خائن را در هر لباسی که باشد تنبیه خواهیم کرد. در جامعه‌ای که بین خادم و خائن تفاوتی نباشد آن جامعه قابل دوام نیست. به همین جهت ما مبارزه با این امر را شروع کردیم و امروز نیز جدی تر اعلام می‌کنیم که تا جایی که مربوط به دستگاه مجریه می‌شود ما عامل هر نوع فسادی را در این کشور با رعایت موازین قانونی به اشد طریق تنبیه و مجازات خواهیم کرد.

در قسمت‌هایی که مربوط به دولت نباشد و به بخش خصوصی مربوط باشد، بوسیله دستگاه‌های بازرسی که داریم دادگستری را هدایت خواهیم کرد. دادگستری دستگاه اطلاعاتی ندارد، ولی ما چون دستگاه اطلاعاتی داریم حتی در بخش خصوصی اگر اطلاع پیدا کنیم که فسادی در بین است آن را دنبال می‌کنیم و پرونده تکمیل شده و قابل تعقیب را به دادگستری می‌دهیم. انتظار ما این است که دادگستری ایران همگام با روحیه انقلابی ایران فساد را در این کشور محکوم و ریشه کن کند. نمونه‌هایی از این رویه را شنیده‌اید که هر کس در هر مقام و هر لباسی که باشد و به ما اطلاع برسد که راه خلافی پیموده بیرحمانه او را تعقیب نموده و می‌نماییم و روز بروز هم بر شدت آن می‌افزاییم. برای ریشه کن کردن فساد در یک کشور که بدون انجام آن هیچ چیز دوام و بقایی نخواهد داشت باید توجه کرد که فساد چیست و به چه چیزی اطلاق می‌شود. فساد فقط دزدی و سوء استفاده نیست. امروزه در این دوره انقلابی ایران که باید ما را به دوره تمدن بزرگ برساند تنبلی را هم می‌توان فساد دانست. اگر شخص باید در روز هشت ساعت کار بکند، ولی هفت ساعت و نیم کار کرد، این نیم ساعت کار نکردن یک نوع دزدی است، آنهم نه از نوع دزدی معمولی، زیرا نه تنها خودش نیم ساعت کار نکرده، بلکه موجب شده است که ساعت‌ها وقت هزاران نفر هم باطل شود.

آیا کسی که جنس کم می‌فروشد یا گرانفروشی می‌کند فاسد نیست؟ آیا کسی که درس نمی‌خواند ولی با هیاهو می‌خواهد در کشوری که چهار اسبه به سوی تکنولوژی می‌تازد دیپلم بیسوادی بگیرد فاسد نیست؟

اگر صاحبان بعضی از کارخانه‌ها مثل کارخانه قند اصفهان تقلب بکنند و از راه‌های غیر مجاز و دزدانه محصول کارخانه را کم بکنند، این اضافه بر دزدی یک فساد ملی به حساب می‌آید.

با تمام توجهی که ما به کارگران ایران داریم و آنان را در بیست درصد سود کارخانه‌ها سهیم ساخته‌ایم و بعلاوه کارگران و کارمندان صنایع ایران می‌توانند در چهل و نه درصد سهام کارخانه‌ها شریک شوند و همچنین با تسهیلاتی که برای تأمین مسکن و آموزش و تربیت و تحصیلات مجانی فرزندان آن‌ها فراهم ساخته‌ایم اگر کارگری مسئولیت خود را درک نکند و کم کار نماید، من این را فساد می‌دانم.

اگر کارگران بخش دولتی که گفتیم در هیچ صورت مجموع درآمدشان نباید از درآمد کارگران بخش خصوصی کمتر باشد بخواهند از او بیشتر مزد بگیرند این فساد است و خیانت به انقلاب ایران. هیچ کشوری در دنیا به اندازه ایران حقوق و امتیازاتی برای کارگران و کشاورزان و سایر طبقات قائل نشده است و فکر هم نمی‌کنم بتواند قائل باشد، چون بیشتر این مزایا از خزانه دولت تأمین می‌شود مانند تحصیلات رایگان و ده‌ها مورد دیگر.

برای اینکه ما بتوانیم این برنامه و برنامه‌های دیگر کشور را صحیح انجام بدهیم و وارد دوران تمدن بزرگ بشویم نه فقط دولت باید فساد را از میان بردارد، بلکه مردم ایران نیز به نوبه خود مسئولیت دارند که هرگونه فسادی را از بین ببرند، زیرا این کار هرگز بطور یکطرفه به نتیجه کافی و مطلوب نخواهد رسید. اکنون ما پس از انجام مراحل مختلف مبارزاتی که برای احقاق حقوق حقه ایران در قیمت گذاری صحیح نفت و گاز خود به عمل آوردیم و حدس زده می‌شود که درآمد ایران در سال ۱۳۵۳ به بیش از بیست میلیارد دلار برسد، لازم است ببینیم که مسئولیت‌های دولت ایران یعنی قوه مجریه، یعنی قوه‌ای که مختص پادشاه ایران است در برابر این درآمد، در برابر ملت ایران و تاریخ ایران، در مقابل مسئولیت‌های جهانی ایران چیست. بدیهی است که قبل از هر چیز مسئولیت در برابر کشور و ملت ایران واجد اهمیت است. و اکنون ببینیم ما برای آسایش و رفاه ملت ایران چه تصمیماتی گرفته‌ایم. ممکن بود عده‌ای فکر کنند و بگویند که خوب بود این پول را سرانه بین همه تقسیم می‌کردند، ولی با انجام این کار آیا این قدرت خرید به چه مشکلی مصرف می‌شد؟ هزینه زندگی به کجا می‌رسید؟ بعد موقعی که خدای ناخواسته این درآمد کم می‌شد و یا از بین می‌رفت آنوقت تکلیف ما چه می‌شد؟ پس می‌بایستی عاقلانه فکر کرد. حداکثر این درآمد را تا جایی که نیروی انسانی ایران، حتی با وارد کردن نیروی انسانی از خارج اجازه می‌داد، می‌بایستی صرف نقشه‌های توسعه اقتصادی ایران کرد و به کشاورزی ایران نیز حداکثر توجه را نمود. رشد جمعیت ایران که میزان آن از حدود ۳٪ در سال بیشتر است، کشاورزی ایران و تولیدات آن باید جوابگوی این رشد جمعیت باشد و حتی مقدار تولیدات کشاورزی باید خیلی بیشتر باشد تا جواب قدرت خرید ملت ایران را بدهد. این است که فکر کردیم رشد کشاورزی ایران به هنگام تجدید نظر در برنامه فعلی به هفت درصد در سال، یعنی تقریباً ۴٪ بیشتر از رشد جمعیت برسد. فکر نکنید که این کار آسان است، خیلی هم مشکل است، ولی من تقریباً مطمئنم که دستگاه کشاورزی ما با کار کردن حتماً بیش از روزی پانزده ساعت این کار را خواهد کرد. توقع من این است که بخش خصوصی هم حداکثر تلاش خود را در این مورد به عمل آورد. همچنین توقع من این است که کشاورزان ایران، کشاورزان آزاد شده، کشاورزانی که حالا مالک شده‌اند قناعت به این نکنند که درآمد آن‌ها کفاف زندگی شان را می‌دهد، بلکه به این فکر باشند که وظیفه ملی آن‌ها تولید هر چه بیشتر فرآورده‌های کشاورزی است. چون صحبت از کشاورزی به میان آمد باید بگویم که دولت مقدار زیادی پول از خزانه خودش می‌دهد تا کود ارزانتر به زارعین برساند، همچنین گفتیم که برای رفاه مردم تصمیمی می‌گیریم که این تصمیم را همه کشورها نمی‌توانند بگیرند، ولی ما چون امکانش را داریم این کار را می‌کنیم. قبلاً امید و آرزوی ما این بود که در دوره تمدن بزرگ این کار را بکنیم، اما ده دوازده سال زودتر از تاریخی که پیش بینی می‌شد ما توانستیم اعلام کنیم که تحصیلات در ایران از کودکستان تا دوره راهنمایی بدون قید و شرط مجانی است، برای دبیرستان‌های حرفه‌ای هم مجانی است، ولی برای دبیرستان‌های عادی و دانشگاهی به شرط سپردن تعهد خدمت به دولت در آن جا نیز تحصیل برای همه مجانی خواهد بود. تعهد خدمت هم یعنی اینکه مثل سایر مستخدمین به خدمت دولت در آیند واِلا چه معنی دارد که ما بیاییم حداقل پنج میلیون ریال برای تحصیلات یک دانشجوی پزشکی خرج بکنیم و تازه وقتی او دانشکده بیرون آمد، رهسپار یک کشور خارجی بشود و در آن جا خدمت بکند و این بدان معنی است که ما برای ارائه خدمت پزشکی به یک کشور خارجی پنج میلیون ریال از مال این ملت را خرج بکنیم. البته این موضوع را در کنفرانس آموزشی رامسر مطرح خواهم کرد.

اگر کسی نمی‌خواهد از راه استخدام در دستگاه‌های دولتی به کشورش خدمت کند باید مخارجی را که دولت در زمان تحصیلش خرج او کرده به دولت بپردازد. چطور وقتی به اروپا و آمریکا می‌رود مخارج تحصیل خود را می‌پردازد ولی در ایران نمی‌پردازد؟ به هر حال برای همه کس تحصیل مجانی تا آخرین مراحل دانشگاهی در این کشور فراهم است. علاوه بر تحصیل مجانی ما ترتیبی داده‌ایم که تا دوره راهنمایی شیر یا بیسکویت یا کیک یا چیزی که به همان اندازه پروتئین داشته باشد همه روزه به آن‌ها داده شود و با قدرت خریدی که در خانواده‌های ایرانی بوجود آمده مطمئن هستیم که در ناهار و شامش هم مواد پروتئین دار خواهد خورد، ولی ما باید بدانیم که این حداقل کالری قبل از شروع درس برای بدن هر بچه و کودکی لازم است.

یکی دیگر از تصمیماتی که برای رفاه مردم گرفته شده پولی است که دولت برای ارزان نگاهداشتن چندین ماده غذایی از جمله برنج، گندم، گوشت، روغن نباتی، قند خرج می‌کند. کمک‌های دولت برای تأمین مواد غذایی و مصرفی مردم که الآن ذکر کردم در طول برنامه پنجم که اکنون یک سال از آن گذشته به ۲۱۰ میلیارد ریال بالغ خواهد شد. علاوه بر این بیش از ۲۰۵ میلیارد ریال برای گسترش تعاونی‌ها و افزایش درآمد بازنشستگان اختصاص خواهد یافت. برای کمک به حمل و نقل شهری یعنی اتوبوسرانی به تنهایی دوازده میلیارد ریال اختصاص داده شد ه و جمع این کمک‌ها بالغ بر ۴۲۷ میلیارد ریال می‌شود. در این ارقام شهریه‌ای که باید مردم برای خرج تحصیل بچه‌هایشان بپردازند حساب نشده، چون حساب آن مشکل است، همچنین تعداد جوان‌هایی که مدرسه می‌روند و بعد موضوع دانشگاه‌ها و کسانی که تحصیلات مجانی باید بکنند حساب کردن آن‌ها در حال حاضر مشکل است، بعد از مهرماه در هنگام باز شدن مدارس و دانشگاه‌ها این رقم به دست خواهد آمد. البته این یک رقم ناقابل و ناچیزی نخواهد بود، بلکه رقم مهم و حتی درشتی خواهد بود.

اقداماتی که ما اکنون داریم انجام می‌دهیم موجب خواهد شد که کارها چند سال زودتر انجام یابد. در مورد بهداشت مجانی ما اعلام کرده‌ایم که هر کس چه از داخل کشور و چه از خارج در ایران بیمارستان بسازد و پزشکان و پرستاران و کادر اداری آن را مهیا نموده و به ما تحویل بدهد، کلیه هزینه‌هایی را که متحمل شده است به او خواهیم پرداخت. این بدان جهت است که بتوانیم به مردم ایران خدمات درمانی ارزان و وسیع و گسترده‌ای عرضه کنیم. بعلاوه اگر اشخاصی خودشان را بوسیله بیمه‌های لازم بیمه درمانی بکنند، در آن جا هم با پرداخت مبلغ مختصری در سال هر اتفاقی که برایشان روی دهد می‌توانند بوسیله بیمه درمانی در بهترین بیمارستان‌ها معالجه شوند. آن بیمارستانی که بسیاری از اشخاص سراغ آن را در خارج کشور می‌گیرند ما آن بیمارستان را برایشان به ایران می‌آوریم. بدین ترتیب کشاورز ایرانی که اکنون صاحب زمین شده است، بوسیله سپاهیان مختلف ارشاد می‌شود و همه به او کمک می‌کنند، وسائل ماشینی در اختیارش می‌گذارند، کود شیمیایی ارزان نیز به او داده می‌شود.

و اما کارگر ایرانی از مزایایی برخوردار است که شاید در دنیا سابقه نداشته باشد. سایر افراد ملت ایران نیز همه از مزایای مخصوصی برخوردارند که قسمتی از آن شرح داده شد.

این امکانات به علت افزایش درآمد نفت فراهم شده است. علاوه بر این وزارت دارایی ما نیز دارد یادمی‌گیرد که مالیات را چگونه باید وصول کند و مردم هم یادمی‌گیرند که وقتی صاحب ثروتی شدند باید مالیات بر درآمد آن ثروت را بپردازند. هر کس باید این وجدان و شرافت اخلاقی را داشته باشد که در قبال استفاده از امکانات و وسایلی که اکنون در اختیار دارد دین خود را به کشورش ادا کند. این دین یا جنبه معنوی دارد نظیر مواقعی که حتی باید در راه مهین از جان گذشت، یا جنبه مادی دارد و آن در مواردی است که برای رسیدن به یک جامعه پیشرفته کمک‌های مالی ضرورت دارد. اما در این قسمت هم ما آمدیم و گفتیم که درآمدهای تا دوازده هزار ریال در ماه از پرداخت مالیات معاف بشود، چون منظور ما این بود که حداقل حقوق یک کارمند تا آخر برنامه پنجساله پنجم باید به دوازده هزار ریال برسد، ولی از حالا معافیت مالیاتی او را تا دوازده هزار ریال تعیین کردیم، همچنین مالیات حقوق‌های تا هفتاد هزار تومان در سال نیز کاهش یافته است، ولی در گروه‌های خیلی بالا وقتی حقوق از حد معینی گذشت باید قدری مالیات‌ها را اضافه کرد تا تعادل بیشتری بین حداقل حقوق و حداکثر حقوق برقرار بشود. در این صورت می‌توان گفت که جامعه ایرانی جامعه‌ای است کاملاً پیشرفته و متکی به عدالت اجتماعی. برنامه بعدی ما این است که درآمد متوسط ایرانی را به حدی برسانیم که درآمد سرانه همه افراد تقویت بشود. اگر این درآمد تا آخر سال ۱۳۵۲ به حدود ۹۱۰ تا۹۲۰ دلار رسیده بود و اگر فرض بکنیم که بقیه این برنامه پنجساله با یک رشد اقتصادی حدود بیست و پنج یا بیست و شش درصد به قیمت ثابت برسد که در دنیا بی نظیر است زیرا دو برابر بالاترین رقم‌هایی است که بعضی از کشورهای دنیا به آن رسیده‌اند، آنوقت حساب بکنید که درآمد سرانه ایران تا آخر برنامه پنج ساله پنجم چقدر خواهد شد. این رقم شاید به حدود ۱۷۰۰ دلار به قیمت ثابت و بیش از ۲۱۰۰ دلار به قیمت جاری برسد. در برنامه ششم حداقل حقوق را ما مطابق ثروت ملی ایران و درآمد مملکت و بر حسب عدالت و احتیاجات معین خواهیم کرد، و تعجب نکنید که تا آخر برنامه ششم درآمد ما نزدیک به درآمد کنونی بالاترین ممالک اروپایی می‌شود، و در آخر برنامه هفتم مسلماً از درآمد فعلی ممالک اروپایی بالاتر خواهد رفت. قبلاً گفتیم که اقدامات خائنانه و تروریستی در ایران مصادف بود با همان تاریخ ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ مسیحی. اگر ما در آن هنگام قوای انتظامی و دستگاه‌های اطلاعاتی نداشتیم چه پیش می‌آمد. یک لحظه تصور بکنید در دنیایی که امروز قانون جنگل در آن حکمفرما است و هر کس که قوی تر است به ضعیف تر زور می‌گوید، اگر ما قوای مسلح نیرومندی نداشتیم چه بلایی بر سر ایران می‌آمد. اکنون نقشه‌هایی چاپ شده است که در آن نام خوزستان ایران را عربستان گذاشته‌اند، نام اهواز اران را هم گذاشتند الاهواز، از طرف دیگر بلوچستان ایران هم یک سمت سرحدش را رسانده‌اند بن غرب بندرعباس و از طرف دیگر محدود نموده‌اند به خراسان! ... بدین ترتیب اگر ما قوای انتظامی نداشتیم، خوزستان ایران می‌شد عربستان! و بلوچستان ایران هم همانطور که توضیح دادم یک سمتش می‌رسید به بندرعباس و شمالش هم می‌رسید تا بالای سرخس و از ایران منتزع می‌شد! ولی من به ملت ایران مژده می‌دهم که همانطور که با اجرای برنامه‌های پنجساله رشد اجتماعی و اقتصادی ایران را تضمین کرده‌ایم، همانطور هم با برنامه‌های تقویت نیروهای مسلح تمامیت و استقلال ایران را تضمین می‌کنیم. قدرت نظامی ایران موجب شده است که تا کنون کسی با ما از این شوخی‌ها نکند. با وجود چاپ کردن نقشه‌ها، مژده می‌دهم که تا پنجسال دیگر نیروهای مسلح ایران به صورتی در خواهد آمد که بهتر است هیچکس هیچوقت اندیشه بدی نسبت به ایران در سر خود راه ندهد. اگر ما پیشنهاد می‌کنیم منطقه‌ای که ایران جزء آن است منطقه غیر اتمی بشود، به این دلیل است که سیاست ایران در این است که دنبال فراهم کردن سلاح‌های اتمی نباشد. البته فراهم کردن اسلحه و تجهیزات یک ارتش مفت تمام نمی‌شود. خدای را شکر که ما استطاعت این را داریم که بهترین سلاح‌های دنیا را به مقداری که برای ما مورد احتیاج است بخریم و منت کسی را نکشیم، زیرا پول نقد می‌دهیم، البته تشکر می‌کنیم از اینکه فروشنده بهترین اسلحه را به ما می‌فروشد. ایران از موقعی که برنامه پنجم تصویب شده است تا کنون با انگلستان، فرانسه، آلمان فدرال، ایتالیا قراردادهای بزرگ اقتصادی امضاء کرده است. بزودی با ایالات متحده هم در همین زمینه‌ها صحبت خواهیم کرد. در خلال این احوال ما تصمیم گرفته‌ایم نفتی که آنقدر به آن احترام می‌گذاریم و به آن یک ماده نجیب می‌گوییم و روزی تمام می‌شود بی جهت آن را مصرف نکنیم، زیرا این گناه کبیره است که ما از نفت برای روشنایی و بکار انداختن ماشین‌های کارخانه‌ها یا حرارت خانه‌ها استفاده بکنیم، چون هفتاد هزار نوع مشتقات از نفت به دست می‌آید که از آن‌ها می‌شود همه گونه استفاده کرد. از این رو یکی از نقشه‌های ما این است که هر چه زودتر در حدود ۲۳۰۰۰ مگاوات برق بوسیله نیروی اتمی به دست آوریم و این را اضافه بکنیم به نیروی برقی که از سدهای ایران به دست می‌آید، آنگاه یکی از بالاترین مقیاس‌های سرانه برق دنیا را به دست خواهیم آورد. موضوع مهم دیگر آن است که موقعیت ایران در دنیای امروز موقعیت مهمی است که روی ایران از هر جهت حساب می‌شود، از لحاظ ثبات، از لحاظ سیاست عاقلانه ملی و سیاست بین‌المللی، از لحاظ قدرت مالی و اقتصادی. با این حال ما به خوبی می‌دانیم که در جهان امروز هنگامی می‌توان خوب زندگی کرد که دنیای آرامی وجود داشته باشد. اگر دنیا و تمدن امروز ما یک روز به عللی از بین برود و منفجر بشود که یکی از آن علل ورشکستگی اقتصادی و فقر است، هیچکس از آن جان سالم بدر نخواهد برد. به همین جهت ما مصلحت ایران را در آن می‌دانیم که به کشورهای در حال رشد یا آن‌هایی که ثروت زیادی ندارند و حتی به ممالک خیلی پیشرفته ولی گرفتار کمک مالی بکنیم، زیرا اینگونه کمک‌ها در واقع یک نوع بیمه است در مقابل حوادث و احتمالات بد بین‌المللی. این کمک‌ها بر دو نوع است، یکی به دوستانمان که احتیاج به کمک دارند، دیگری به ممالک صنعتی که اگر مضمحل شوند و از بین بروند دودش به چشم ما و سایرین خواهد رفت. مبالغی که ما تاکنون در این راه‌ها خرج کرده‌ایم بسیار جالب توجه است و همه کم و بیش می‌دانند که ایران به سهم خود بیش از هر کشوری در دنیا به ممالک دیگر کمک کرده است. البته این کمک چیزی نیست که ما پول خود را دور ریخته باشیم یا مجانی باشد، بلکه ما بهره پول خودمان را خواهیم گرفت و در عین حال به ثبات بین‌المللی هم کمک خواهیم کرد. حالا مطالبی که آقایان در این کنفرانس مطالعه خواهید کرد فکر می‌کنم باید بر این اساس باشد که رشد کشاورزی بیش از هفت درصد بشود. ضمناً این نکته را باید تذکر بدهم که ممکن بود ما تمام تقاضاهایی را که دستگاه‌ها از ما کرده‌اند تصویب بکنیم، زیرا پولش موجود است، اما تصویب کردن اعتبار با قادر بودن به انجام کار دو تا است. با برنامه‌ای که شروع به اجرای آن خواهیم کرد این امکان را می‌یابیم که به یک رشد حداقل ۲۵٪ به قیمت ثابت برسیم. همین امر شاید احتیاج به چهارصد هزار کارگر غیر متخصص داشته باشد. این نیاز چطور تأمین بشود، قابل مطالعه است. شاید ناچار شویم یک قسمت از این کارگران را از خارج بیاوریم، ولی فکر می‌کنم ما باید از مردم خودمان توقع داشته باشیم که هر کس بیش از مقدار کار عادی و معمولی خود داوطلبانه به عنوان یک وظیفه ملی کار کند. من خود این کار را می‌کنم و مطمئنم که وزیران و مسئولان بالای دستگاه‌های مختلف ما نیز همه این کار را می‌کنند. بنابراین توقع من این است که تمام مردم ایران نیز به یک نحو این کار را انجام دهند. ما فعلاً به خاطر این محدودیت‌ها ناچاریم حداقل برنامه را قبول کنیم، ولی باید این نکته را تذکر کرد هم که نفت و پتروشیمی و گاز از این حداقل مسلماً مستثنی است و به آن جا هر اعتباری که بخواهند می‌دهیم به شرطی که قادر باشند کارها را انجام دهند. همچنین قراردادهایی را که با ممالک دیگر امضاء کرده‌ایم البته محترم می‌شماریم و اعتبار انجام پروژه‌هایی را که مطابق آن قراردادها است باید در نظر بگیریم، از جمله قرارداد با آلمان فدرال، با فرانسه، با انگلستان، و با ایتالیا و بزودی با ایالات متحده آمریکا. ما در اِزای کارهای بزرگی که خواهیم کرد از خدمتگزاران دولت و از ملت ایران انتظار فداکاری داریم، برای اجرای برنامه‌ها پول هست ولی مشکل انسان در میان است. انسان را اگر نتوانیم تأمین کنیم باید از انسان‌های موجود اضافه کار بخواهیم. فعلاً من به صحبت‌های خود خاتمه می‌دهم، چون راهنمایی‌های کلی که تاکنون شده است کافی است، ولی پس از پایان کار کنفرانس و مباحثاتی که به عمل خواهد آمد برای شما و کسانی که در حوزه مجریه هستند و همچنین برای ملت ایران صحبت‌هایی خواهم کرد تا معلوم شود که وظیفه هر فرد و هر شخص برای رسیدن به هدف‌های مان چیست.