اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/کجایی؟ ای ز رخت آب ارغوان رفته

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (کجایی؟ ای ز رخت آب ارغوان رفته)
از اوحدی مراغه‌ای
'


کجایی؟ ای ز رخت آب ارغوان رفته مرا به عشق تو آوازه در جهان رفته
به خون دیده ترا کرده‌ام به دست، ولی ز دست من سر زلف تو رایگان رفته
همیشه قد تو با سرکشی قرین بوده مدام زلف تو با فتنه هم عنان رفته
گل از شکایت آن جورها که روی تو کرد هزار بار بنزدیکت باغبان رفته
ز دست زلف سیاه تو تا توان خواری بدین شکسته‌ی مسکین ناتوان رفته
به آب دیده بگریم ز هجرت آن روزی که مرده باشم و خاک در استخوان رفته
چگونه راز دل اوحدی توان پوشید؟ حدیثش از دهن و تیرش از کمان رفته