اوحدی مراغهای (غزلیات)/نگارا، چرا شدی نهان از نهان من؟
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (نگارا، چرا شدی نهان از نهان من؟) از اوحدی مراغهای |
' |
نگارا، چرا شدی نهان از نهان من؟ | چه کردم که گشتهای جهان از جهان من | |
به کینم مخای لب، چو آنم که پیش ازین | همی بر نداشتی دهان از دهان من | |
چو من پر شدم ز تو، ز من پر شد این جهان | به نوعی که تنگ شد مکان از مکان من | |
چنان در تو گم شدم که: گر جویدم کسی | نیابد به عمرها نشان از نشان من | |
چو سرمایهی دکان مرا در سر تو شد | چرا دور میکنی دکان از دکان من؟ | |
به گوشت همی رسد که: من میکنم زیان | ولی در تو کی رسد زیان از زیان من؟ | |
مرا در دل آتشیست نهفته ز هجر تو | که بر میکند کنون زبان از زبان من | |
چو شد در دلم پدید خبرها، که میشنید | خبرها بسی بود عیان از عیان من | |
بسی فتنها که گشت پدید از جمال تو | بسی فیضها که شد روان از روان من | |
مرا در زمین مجوی، مرا از زمان مپرس | که غیرت برد همی زمان از زمان من | |
بخوانند سالها،درین وجد و حالها | سخن کاوحدی کند بیان از بیان من |