اوحدی مراغهای (غزلیات)/نه هفتهایست، نه ماهی، که رفتهای زبر ما
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (نه هفتهایست، نه ماهی، که رفتهای زبر ما) از اوحدی مراغهای |
' |
نه هفتهایست، نه ماهی، که رفتهای زبر ما | نهفته نیست کزین غم چه دیده چشم تر ما | |
زمان ما به سر آورد درد عشق تو، جانا | هنوز تا غم هجران چه آورد به سر ما؟ | |
بدان کمر نرسد دست من، ولی برساند | محبت تو سرشک دو دیده بر کمر ما | |
لبت که از همه گیتی پسند ماست، نگه کن | که راحت همه گشت و جراحت جگر ما | |
ز ظلمت شب هجران به زحمتیم، چه بودی | کز آسمان وصالی بتافتی قمر ما؟ | |
ز روی خوب شکیبم نبود و صورت خوبان | تو از تامل ایشان بدوختی نظر ما | |
نمودهای که: چو غایب شوند مهر نماند | بیا، که مهر تو غایب نمیشود زبر ما | |
ستم ببین تو که: دیگر ز گفت و گوی رقیبان | بر آستان تو ممکن نمیشود گذر ما | |
عجب که یاد نکردی ز اوحدی و نگفتی | که: چیست حال دل این غریب پی سپرما؟ |