اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/مگر پیر سجاده حال نداشت؟

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (مگر پیر سجاده حال نداشت؟)
از اوحدی مراغه‌ای
'


مگر پیر سجاده حال نداشت؟ کزین خلق و کثرت ملالی نداشت؟
ازین دام نام و ازین چاه جاه به بالا نیامد، که بالی نداشت
به آخر بداند خداوند لاف که: در سر بغیر از خیالی نداشت
چه گویی که: صوفی نخوردست می؟ که از بیم مردم مجالی نداشت
خوشا! وقت آزاده‌ی فارغی که با کس جواب و سالی نداشت
شکم بنده حال دهن بستگان چه داند؟ چو این روزه سالی نداشت
ز درد جدایی چه نالد کسی؟ که با نازنینی وصالی نداشت
کمال خود آن کو ز صورت شناخت بر اهل معنی کمالی نداشت
دلی یافت خط نجات از بلا که بر چهره زین رنگ خالی نداشت
درین ملک مردی نشد پای بند که چون اوحدی ملک و مالی نداشت