اوحدی مراغهای (غزلیات)/من که باشم؟ در زیان افتادهای
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (من که باشم؟ در زیان افتادهای) از اوحدی مراغهای |
' |
من که باشم؟ در زیان افتادهای | از هوی اندر هوان افتادهای | |
بیخودی، رخ در بیابان کردهای | گمرهی، از کاروان افتادهای | |
ناکسی، از بخت دوری جستهای | مفلسی، از خان و مان افتادهای | |
گاه گویایی فضیحت گشتهای | وقت خاموشی زیان افتادهای | |
از بهشت اندر جهنم رفتهای | بر زمین از آسمان افتادهای | |
بر سر کوی سبکباران عشق | از گرانی رایگان افتادهای | |
گوهر خود را ز خس نشناخته | وز خسی در خاکدان افتادهای | |
دل ز غفلت بسته در جایی چنین | وانگه از جایی چنان افتادهای | |
روز سربازی عنان پیچیدهای | وقت مردی ناتوان افتادهای | |
همنشینان بر کنار بحر و من | از کنار اندر میان افتادهای | |
اوحدیوار از برای این و آن | در زبان این و آن افتادهای |