اوحدی مراغهای (غزلیات)/مستیم و مستی ما از جام عشق باشد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (مستیم و مستی ما از جام عشق باشد) از اوحدی مراغهای |
' |
مستیم و مستی ما از جام عشق باشد | وین نام اگر بر آریم، از نام عشق باشد | |
خوابی دگر ببینیم هر شب هلاک خود را | وین شیوه دلنوازی پیغام عشق باشد | |
بیدرد عشق منشین، کندر چنین بیابان | آن کس رود به منزل کش کام عشق باشد | |
درمان دل نخواهم، تا درد مهر هستم | صبح خرد نجویم، تا شام عشق باشد | |
نشکفت اگر ز عشقش لاغر شویم و خسته | کین شیوه لاغریها در یام عشق باشد | |
بیش از اجل نبیند روی خلاص و رستن | در گردنی، که بندی از دام عشق باشد | |
روزی که کشته گردم بر آستانهی او | تاریخ بهترینم ایام عشق باشد | |
مشنو که: باز داند سر نیازمندان | الا کسی که پایش در دام عشق باشد | |
از چشم اوحدی من خفتن طمع ندارم | تا پاسبان زاری بر بام عشق باشد |