اوحدی مراغهای (غزلیات)/صفات قلندر نشان برنگیرد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (صفات قلندر نشان برنگیرد) از اوحدی مراغهای |
' |
صفات قلندر نشان برنگیرد | صفات تجرد بیان برنگیرد | |
عدم خانهی نیستی راست گنجی | که وصلش وجود جهان برنگیرد | |
گشاد از دل تنگ درویش یابد | خدنگی که هیچش کمان برنگیرد | |
من آن خاکسارم، که گر برگذاری | بیفتم، کسم رایگان برنگیرد | |
به بالای من بر کشیدند دلقی | که پهنای هفت آسمان برنگیرد | |
دل دین طلب تنگ تن برنتابد | تن راهرو بار جان برنگیرد | |
مکن یاد دنیا، که اندیشهی ما | هماییست کین استخوان برنگیرد | |
به ما گوهری داد دست عنایت | که اندازهی بحر و کان برنگیرد | |
تو سرمایه بسیار گردان، که دل را | چو سرمایه پر شد زیان برنگیرد | |
زبان درکش،ای اوحدی، زین حکایت | که ناگه سرت با زبان برنگیرد | |
ازان یار بیگانگی دارد آن کس | که پندار خویش از میان برنگیرد |