اوحدی مراغهای (غزلیات)/سر عشق از خرد برون باشد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (سر عشق از خرد برون باشد) از اوحدی مراغهای |
' |
سر عشق از خرد برون باشد | عشق را پیشرو جنون باشد | |
چند گویی که: عشق بدبختیست؟ | پس تو پنداشتی که چون باشد؟ | |
گر تو بر خوان عشق خواهی بود | خورشت خاک و باده خون باشد | |
رقت چشم آرزومندان | اثر حرقت درون باشد | |
به نصیحت قرار کی گیرد؟ | دل ، که از عشق بیسکون باشد | |
کی به شاخ غمش رسد دستی؟ | که نه در زیر این ستون باشد | |
اوحدی، گر تو صد زبان داری | عاشق بیدرم زبون باشد |