اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/دوشم از کوی مغان دست به دست آوردند

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (دوشم از کوی مغان دست به دست آوردند)
از اوحدی مراغه‌ای
'


دوشم از کوی مغان دست به دست آوردند از خرابات سوی صومعه مست آوردند
هیچ می‌خواره ندارد طمع حور و بهشت این بشارت به من باده پرست آوردند
ساقیانش، ز می عشق چو گردیدم مست به می دیگرم از نیست به هست آوردند
زلف و خال و خط خوبان همه رنجست، آنها از کجا این همه تشویش به دست آوردند؟
این شگرفان که نگنجند در آفاق از حسن در چنین سینه‌ی تنگ از چه نشست آوردند؟
قلب سالوس و ریا را نشکستند درست مگر این قوم که در زلف شکست آوردند
اوحدی را چو ازین دایره دیدند برون زود در حلقه‌ی آن زلف چو شست آوردند