اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/باد سهند بین که : برین مرغزارها

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (باد سهند بین که : برین مرغزارها)
از اوحدی مراغه‌ای
'


باد سهند بین که : برین مرغزارها چون می‌کند ز نرگس و لاله نگارها؟
در باغ رو، که دست بهار از سر درخت بر فرقت از شکوفه بریزد نثارها
ساقی، میان ببند که هنگام عشرتست می در پیالها کن و گل در کنارها
نتوان شکایت ستم روزگار کرد گر من درین حدیث کنم روزگارها
وقتی من اختیار دلی داشتم به دست عشق آمد و ز دست ببرد اختیار ها
گر بر دل تو هست غباری ز داغ غم بنشین، که جام می بنشاند غبارها
تا این بهار نامه بود، هیچ مجلسی بی‌یاد اوحدی نبود در بهارها