اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای مردم کور، این چه بهارست ببینید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای مردم کور، این چه بهارست ببینید) از اوحدی مراغهای |
' |
ای مردم کور، این چه بهارست ببینید | گلبن نه و گلهاش ببارست ببینید | |
فردا همه یک رنگ شود طالب و مطلوب | امروز یکی را که هزارست ببینید | |
آن ماه که دل میبرد از ما رخ و زلفش | بر منظرهی لیل و نهارست ببینید | |
ماییم به بار آمده در گلشن هستی | یا اوست که بر صفهی بارست؟ ببینید | |
بر گرد زمین این چه سپاهست؟ بجویید | در گرد زمان آن چه سوارست؟ ببینید | |
ما میوهی شیرین درخت دو جهانیم | باز این چه درخت و چه بهارست؟ ببینید | |
بس نسخه گرفتند ز هر شیوه و هر شکل | این نسخه که از صورت یارست ببینید | |
درجیست برو غیب نگارنده طلسمات | این خود چه طلسم و چه نگارست؟ ببینید | |
این طرز که از کارگه کون در آمد | هم اول و هم آخر کارست ببینید | |
بر دامن هستی شما هست غباری | هستی چه بود؟ وین چه غبارست؟ ببینید | |
بعد از شب تار آمدن روز توان دید | این روز که اندر شب تارست ببینید | |
گر چشم خدایی بگشایید هم اینجا | هم محشر و هم روز شمارست، ببینید | |
شرح سخن اوحدی آسان نتوان گفت | شعرش بهلید، این چه شعارست؟ ببینید |