اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای ساربان، که رنج کشیدی ز راه دور
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای ساربان، که رنج کشیدی ز راه دور) از اوحدی مراغهای |
' |
ای ساربان، که رنج کشیدی ز راه دور | آمد شتر به منزل لیلی، مکن عبور | |
اینست خارها که ازو چیدهایم گل | وین جای خیمها که درو دیدهایم حور | |
این لحظه آتشست به جایی که بود آب | و امروز ماتمست به جایی که بود سور | |
آن شب چه شد؟ که بیرخ لیلی نبود حی | و آن روز کو؟ که موقف دیدار بود طور | |
خون جگر بریخت دل من به یاد دوست | ای چشم اشکبار، چرایی چنین صبور؟ | |
زین پیش بود نفرتم از دور از زمان | دردم چنان گداخت که هستم ز خود نفور | |
جز دستبوس دوست نباشد مراد من | روزی که سر ز خاک بر آرم به نفخ صور | |
ای اوحدی، چو روی کنی در نماز تو | بی روی او مکن، که نمازیست بیحضور |