اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای رخت خرم و دهانت خوش
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای رخت خرم و دهانت خوش) از اوحدی مراغهای |
' |
ای رخت خرم و دهانت خوش | وآن نظر کردن نهانت خوش | |
روش قد نازنینت خوب | شیوهی چشم ناتوانت خوش | |
وصل آن رخ به جان همی طلبم | به رخم در نگر که جانت خوش! | |
یارب، آن پرده کی براندازی؟ | تا ببینیم جاودانت خوش | |
به دهن میوهی بهشتی تو | میوه شیرین و استخوانت خوش | |
چند گویی: زیان کنی از من؟ | سود کی کردم؟ ای زیانت خوش | |
کی ببینیم تنگ چون کمرت؟ | دست خود کرده در میانت خوش | |
باز ما را دلیست آشفته | با سر زلف دلستانت خوش | |
اوحدی را شبی ببینی تو | مرده بر خاک آستانت خوش |