اوحدی مراغهای (غزلیات)/آمد نسیم گل به دمیدن ز چپ و راست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (آمد نسیم گل به دمیدن ز چپ و راست) از اوحدی مراغهای |
' |
آمد نسیم گل به دمیدن ز چپ و راست | ساقی، می شبانه بیاور، که روز ماست | |
در باغ شد شکفته به هر جانبی گلی | فریاد عندلیب ز هر جانبی بخاست | |
تا پیش شاخ گل ننشینی، قدح به دست | آشوب بلبلان بندانی که: از کجاست؟ | |
هر دم بنفشهوار فرو میروم به خود | از فکر جام لاله که: خالی ز می چراست؟ | |
شاهد، بسوز عود، که خواهیم عیش کرد | مطرب، بساز عود، که خواهیم عذر خواست | |
جز عشق هر هوس که پزی زین سپس، هدر | جز عیش هر عمل که کنی بعد ازین، هباست | |
من عمر خود به عمر گل اندر فزودمی | گر راه بودمی به سر این فزود و کاست | |
چون گل کلاهداری خود ترک میکند | بر ما عجب نباشد اگر پیرهن قباست | |
ای نو رسیده سبزه، که آبت ز سر گذشت | گر سرگذشت خویش ز ما بشنوی رواست | |
تا ما قفای گل بنبینیم چون هلیم | دست از می؟ ارچه سرزنش خلق در قفاست | |
جز یاد بید و سرو مکن پیش اوحدی | کو نشنود به وقت گل الا حدیث راست |