انوری (مقطعات)/خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (مقطعات) (خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت)
از انوری
'


خداوندا همی دانم که چیزی نیست در دستت گرم چیزی ندادستی بدین تقصیر معذوری
ولیکن گر کسی پرسد چه دادستت روا داری که گویم عشوه اول روز و آخر روز دستوری