انوری (غزلیات)/هرگز از دل خبر نداشتهای
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (غزلیات) (هرگز از دل خبر نداشتهای) از انوری |
' |
هرگز از دل خبر نداشتهای | بر دلم رنج از آن گماشتهای | |
سپر افکنده آسمان تا تو | رایت جور برافراشتهای | |
که خورد بر ز تو که تو هرگز | تخم پیوند کس نکاشتهای | |
همرهی جستهای ز من وانگه | در میان رهم گذاشتهای |