انوری (غزلیات)/دل از خوبان دیگر برگرفتم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (دل از خوبان دیگر برگرفتم)
از انوری
'


دل از خوبان دیگر برگرفتم ز دل نو باز عشقی درگرفتم
ندانستم که اصل عاشقی چیست چو دانستم رهی دیگر گرفتم
فکندم دفتر و جستم ز طامات خراباتی شدم ساغر گرفتم
عتاب دوستان یکسو گرفتم کتاب عاشقی را برگرفتم
ز بهر عشق تو در بت‌پرستی طریق مانی و آزر گرفتم