انوری (غزلیات)/درد تو صدهزار جان ارزد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (غزلیات) (درد تو صدهزار جان ارزد) از انوری |
' |
درد تو صدهزار جان ارزد | گرد تو نور دیدگان ارزد | |
نه غمت را بها به جان بکنم | که برآنم که بیش از آن ارزد | |
گرچه بر من یزید عشق غمت | دل و عقل و تن و روان ارزد | |
هجر تو بر امید وصل خوشست | دزد مطبخ جزای خوان ارزد | |
از ظریفان به خاصه از چو تویی | قصد جانی هزار جان ارزد | |
درد از چاکرت دریغ مدار | سگ کوی تو استخوان ارزد | |
یاد کن بنده را به یاد کنی | دزد دشنام پاسبان ارزد |