انوری (غزلیات)/بدو چشم تو که تا زندهام
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | انوری (غزلیات) (بدو چشم تو که تا زندهام) از انوری |
' |
بدو چشم تو که تا زندهام | تو خداوندی و من بندهام | |
سر زلف تو گواه منست | که من از بهر رخت زندهام | |
به رخ خویش بنازی چنان | که من از عشق تو تا زندهام | |
چه زنم خنده که در عشق تو | ز دو صد گریه بود خندهام |