انوری (غزلیات)/ای به دیده‌ی دریغ خاک درت

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (ای به دیده‌ی دریغ خاک درت)
از انوری
'


ای به دیده‌ی دریغ خاک درت همه سوگند من به جان و سرت
گوش را منتست بر همه تن از پی آن حدیث چون شکرت
اشک چون سیم و رخ چو زر کردم از برای نثار رهگذرت
مایه‌ی کیمیاست خاک درت کی درآید به چشم سیم و زرت
دل بی‌رحم تو رحیم شود گر ز حال دلم شود خبرت