انوری (غزلیات)/ای بنده‌ی روی تو خداوندان

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (ای بنده‌ی روی تو خداوندان)
از انوری
'


ای بنده‌ی روی تو خداوندان دیوانه‌ی زلف تو خردمندان
بازار جمال روی خوبت را آراسته رسته رسته دلبندان
در هر پس در مجاوری داری گریان و در انتظار دل خندان
چندین چه کنی به وعده دربندم ایام وفا نمی‌کند چندان
گویی مشتاب تا که وقت آید گر خواهی وگرنه از بن دندان
از خوی بدت شکایتی دارم کان نیست نشان نیک پیوندان
هجرت به جواب آن پدید آمد گفت اینت غم انوری سر و سندان