انوری (غزلیات)/از من ای جان روی پنهان می‌کنی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (از من ای جان روی پنهان می‌کنی)
از انوری
'


از من ای جان روی پنهان می‌کنی تا جهان بر من چو زندان می‌کنی
آشکارا گشت رازم تا ز من خنده‌ی دزدیده پنهان می‌کنی
خون دلهای عزیزان ریختن گرچه دشوارست آسان می‌کنی
زهره کی دارد به کردن هیچکس آنچه تو از مکر و دستان می‌کنی
هرچه ممکن گردد از جور و جفا با دل مسکین من آن می‌کنی